هویت ایرانی و وطن دوستی
هویت ایرانی و وطن دوستی
وطن دوستی و احساس دلدادگی نسبت به زادگاه و یا جایی که انسان در آن رشد میکند و شخصیتش شکل میگیرد، یک احساس طبیعی و میلی غریزی است که خداوند در نهاد بشر به ودیعه گذاشته است.
البته صرف زیستن در یک مکان خاص لزوما احساس تعلق به آن برای انسان ایجاد نمیکند چرا که متغیرهایی چون: بازه زمانی که انسانها در یک مکان خاص زیسته اند(خصوصا دوران طفولیت)، تاریخ زندگی و مقطع زمانی شکل گیری شخصیت و بالندگی هر فرد،تعلق والدین فرد به یک آب و خاک و ریشههای آباء و اجدادی، سنت ها ، زبان و خرده فرهنگ هائی که به نوعی با یک زیستگاه خاص عجین شده و جزء لاینفکی از آن شده اند و میزان تاثیر پذیری و تاسی انسانها از آنها و...، در ایجاد علقههای نا گسستنی بشری به وطن تاثیر گذار بوده و هستند.از طرفی اگرچه ممکن است ناکامیها، فراهم نبودن مقطعی شرایط مطلوب زندگی و یا دردنیای مدرن امروزی فقدان تسهیلات ایده آل زیستی، اشتغال و یا حتی فقدان شرایط سیاسی، اجتماعی مناسب، انسانها را وادار به مهاجرت کند،اما به عینه دیده ایم حتی برخی خاطرات ناخوشایند انسانها از زادگاهشان هرگز موجب دل کندن همیشگی آنها از وطن نشده است و همواره فروغ این مهر در دل ابنای بشر فروزان مانده است. نکته دیگری که از فحوای موارد پیش گفته هم به خوبی بر می آید این است که وطن دوستی در میان همه ملیت ها و بین همه فرهنگ ها به خودی خود یک « ارزش» قلمداد میشود.بر این مشخصه حتی در قرآن کریم هم صحه گذاشته شده است.آنجا که وقتی پیامبر اعظم ص عزم هجرت از زادگاه خویش، مکه مکرمه کردند و دلگیر و منقلب بودند،خداوند با این آیه شریفه ایشان را دلداری داد که : آنکه قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت نیز باز خواهد گرداند.(قصص85). همچنین در حرمت و عزت «وطن»در کلام ا... مجید آمده است:« خداوند شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند، نهى نمى کند، چرا که پروردگار عدالت پیشگان را دوست دارد. (او) تنها شما را از دوستى کسانى نهى مى کند که در امر دین، با شما پیکار کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند، یا به بیرون راندن شما کمک کردند، (نهی تان مى کند) از این که با آنها دوستى کنید و هر کس آنها را دوست دارد، ظالم و ستمگر است».(آیات 8 و 9 سوره مبارکه ممتحنه). در واقع در قرآن کریم اخراج انسانها از وطنشان همتراز مقاتله با آنها در دین تلقی شده است و این حاکی از اهمیت و جایگاه ارزشمدارانه «وطن» از منظر اسلام است و اما ملاحظه آخر، حد و حدود وطن دوستی و رویکردهای مختلف نسبت به این مقوله است که در کلماتی چون وطن پرستی و ناسیونالیسم از یک سو و ایده « جهان وطنی» از سوی دیگر تجلی پیدا میکند.حس وطن دوستی به عنوان یک ارزش چنانچه در قامت یک حرکت جمعی و به عنوان یک ایدئولوژی ظاهر شود و به دنبال یکپارچه سازی و حذف دیگر هویت ها باشد میتواند تبدیل به ناسیونالیسم افراطی شود که انسان قرن بیستم تجربه تلخ آن را داشته و بسیار خطرناک است.از طرفی دیدگاههای ایده آلیستی مبتنی بر جهان وطنی نیز نتوانسته است خللی در وطن دوستی ملت ها ایجاد کند و آن طور که تصور میشد، موفق شود.پاندمی اخیر کرونا نمونه بارزی از به هم خوردن اینگونه معادلات است و نشان می دهد مرزهای ملی که خود به نوعی محملی برای استقلال هویت یک جامعه به شمار می روند بار دیگر پر رنگتر شده اند و لذا احساس تعلق به یک کشور و ملیت و حب وطن همواره وجود خواهد داشت و در فراز و نشیب تحولات بین المللی دستخوش استحاله نخواهد شد.
ما به عنوان یک ایرانی در هر گوشه ای از این کره خاکی که زندگی میکنیم،با لحاظ نمودن مطالب پیش گفته، در نظر داشتن فرهنگ غنی و تمدن کهن خویش و با هرالگو و سبکی از زندگی که انتخاب کرده ایم، نمیتوانیم از ریشهها و آموزههای ایرانی خود دل بکنیم و از اصل خویش دور بیفتیم! شاید جا داشته باشد با تامل و درنگی در هنجارها و ارزش هایی که از این دیار کهن به میراث برده ایم،لختی هم به ادای دین به مام وطن بیندیشیم و اینکه به پاسداشت آنچه خداوند از موهبت ایرانی بودن در نهاد ما به امانت گذارده است،از خود بپرسیم برای وطن خویش چه کرده ایم و چه میتوانیم بکنیم؟
رضا حقیقی